بحر العلوم گیلانی با الهام از اشعاری که در مدح حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) سروده شده بود؛ این ابیات را به زینت طبع رسانده است که با اندک تصرف تقدیم مینمایم:
خواهر سلطان دین رضااین آستان که از عرش برتر است
آرامگاه دختر موسی بن جعفر است
زین جلوهگر شد بقعه آیین طراز او
چونکه نور دیدهی زهرای اطهر است
والاتبار، خواهر سلطان دین رضا(ع)
فاطمهی اُخری،خواهر معصومه اطهر است
ذکر قرآن و دعا بر لب هر زائر اوست
صحنهی جنّت فِردوس بَرین در نظر است
شد خاک رشت منور از این نازنین وجود
بر اهل دل ز تربت او رشت معطر است
رو کن به آستان فاطمه کبری خواهرش به قم
چون کوْن و مکان ز نور فروغش منوّر است
گرچه مرقد فاطمه وُسطی مجهول بُوَد
ولی ندیده، جلوهاش در قلوب محبان منور است
آستان خواهر دیگرش فاطمه صغری
کوی امید و ملجاء دلهای مضطر است
مزار فاطمه اُخری بس فِشاند نورچون
بقعه را «لاکانی» ساعی و عامر است
یا رب توفیق ده به این آیت حق«لاکانی» عزیز
چونکه روشنگر چراغ این بقعه و در است.
این بارگاه کیست که چون مشک معطر است
گویا به رشت نقشی از آیات کوثر است
گر خوانمش روضة الجنان گزاف نیست
چون آستان اخت به قم، او منور است
پرسید: کیست صاحب این بقعهی سترگ
گفتم چنین که: بضعة موسی بن جعفر است
پرسید: چیست نام دلارای حضرتش
- او فاطمه اخریست طاهره، که اطهر است
پرسید: از نسب بر شمس الشموس چیست
گفتم: به او یکی از پدر و مادر است
پرسید: آن دگر بر او اخت چون بود؟
گفتم: سه فاطمه دگرش نیک خواهر است
پرسید: مدفن سه دگر اخت او کجاست
گفتم: به قم فاطمه اخت بزرگتر است
پرسید نشان ز فاطمه وسطی؟ مرددم؟!
گفتم؛ به اصفهان حرم نیک گوهر است.
پرسید: فاطمه صغری همان بی بی هیبت است
گفتم: بلی به بادکوبه چون حوض کوثر است
پرسید: کیست آیت حق محمد لاکانی
گفتم: کسی که حرم مطهر را عامر است